سفارش تبلیغ
صبا ویژن
شلمچه
 
لینک دوستان

 

شهید سید مرتضی آوینی :

حواسمان هست ؟! اگر‌ « شهید » نشویم باید « بمیریم »!

راه سومی وجود ندارد !


[ جمعه 92/12/2 ] [ 11:25 عصر ] [ سعید(یک بجا مانده) ] [ نظرات () ]

روزهای منتهی به سال 1365 کربلای شلمچه، نقطه اتصالی شد برای ‌آنانی که همیشه زنده‌اند و ما را ‌می‌بینند و چنان است که آن‌ها ما را به یاد می‌آورند، نه ما آن‌ها را. این روزها، یاد‌آور حماسه‌های شیربچه‌هایی است که با نثار خون خود نگذاشتند حتی یک وجب از خاک این مملکت به دست اجانب بیفتد و اگر شلمچه و عملیات کربلای 5 نبودند، چه بسا ‌امروز وضعیت دیگری داشتیم!در همین راستا، بر آن شدیم‌ یک بار دیگر تلاش‌های عزیزانمان را برای حفظ این مرز و بوم مرور کنیم؛ باشد که رهرو واقعی کربلا پنجی‌ها باشیم که با دست‌های خالی اما با دل‌های مالامال از عشق به خمینی کبیر و حضرت زهرا (س) فتح‌الفتوحی دیگر آفریدند.

متن زیر گزارشی مختصر از همین روزهاست‌‌.

نام‌ عملیات: کربلای ‌5 و عملیات‌ تکمیلی‌

زمان‌ اجرا: 19/10 /1365

مدت‌ اجرا: هفتاد روز

تلفات‌ دشمن‌: 42700 (کشته، زخمی‌ و اسیر)

رمز عملیات: یا زهرا ـ سلام‌‌الله‌ علیها‌

مکان‌ اجرا: منطقه‌ عمومی‌ شرق‌ بصره‌ ـ سراسر محور جنوبی‌ جنگ‌

ارگان‌های‌ عمل‌کننده: سپاه‌ پاسداران‌ انقلاب‌ اسلامی‌

* اهداف عملیات

منطقه شلمچه به لحاظ اهمیت سیاسی و نظامی آن، به عنوان یکی از معابر وصولی شهر بصره، همواره در زمره اهداف قوای نظامی جمهوری اسلامی ایران بود. در صورت تسلط بر این منطقه، جمهوری اسلامی می‌توانست برتری خود در جنگ را ‌اثبات کند.

* منطقه عملیات

منطقه عملیاتی شلمچه که در جنوب شرقی شهر مهم بصره قرار گرفته و تقریبا نزدیک‌ترین محور وصولی به این شهر به شمار می‌آید، به مناطق و محورهای زیر محدود است:

از شمال، به آب گرفتگی جنوب زید.

از شرق، به دژ مرزی ایران و عراق.

از جنوب، به رودخانه اروند و اروند صغیر.

از غرب، به کانال زوجی و شهرهای تنومه و الحارثه.

این منطقه از تعداد زیادی نهر، کانال، خاکریز، جاده و.... تشکیل شده ‌که همه آن‌ها در بخش شمالی اروند قرار دارند. همچنین‌ آب گرفتگی‌های متعددی در این منطقه وجود دارند که از سوی ارتش عراق به عنوان موانعی در مقابل هر گونه نفوذ قوای جمهوری اسلامی ایجاد شده‌اند.

* نتایج عملیات کربلای 5

گذشتن از موانع نفوذ ناپذیر دشمن در شرق بصره و حضور در حومه این شهر به گونه‌ای اهمیت یافت که به دنبال این عملیات، موقعیت سیاسی و نظامی عراق تضعیف ‌و بار دیگر ‌حملات گسترده این کشور به مراکز اقتصادی، صنعتی و مسکونی ایران آغاز شد.

اوضاع جبهه‌های نبرد به سود قوای نظامی ایران تثبیت شد و سپاه پاسداران یکی از ارزنده‌ترین تجارب نظامی خود را به دست آورد.

تلاش‌های بین‌المللی برای پایان دادن به جنگ افزایش یافته و به تصویب قطع‌نامه 598، که در آن برای نخستین بار تا حدودی نظریات جمهوری اسلامی ایران لحاظ شده بود، در شورای امنیت سازمان ملل رسید.

حضور گسترده نظامی امریکا و متحدین او در خلیج فارس آغاز ‌و یکی از هواپیماهای مسافربری ایران به وسیله ناوگان امریکا ساقط شد.

شماری از حجاج بی‌دفاع ایران به دست رژیم سعودی به شهادت رسیدند.

آخرین آمار نابودی نیروی دشمن از شروع عملیات کربلای 5 تا پس از عملیات تکمیلی کربلای 5 به شرح زیر است:

1 ـ مناطق و تأسیسات آزاد شده:

12کیلومتر پیشروی به طرف بصره و آزاد کردن 150 کیلومتر مربع.

آزاد سازی پاسگاه‌های بوبیان، شلمچه، کوت سواری و خین.

آزاد سازی 14 کیلومتر از جاده آسفالته شلمچه ـ بصره.

آزاد سازی جزایر بوارین، فیاض و‌ام الطویل.

آزاد سازی 11 قرارگاه تیپ ارتش عراق.

آزاد سازی روستاهای خرنوبیه، سعیدیه، حنین، سلیمانیه، هسجان، جاسم.

عبور از کانال ماهی‌گیری، نهر دوعیجی و جاسم.

استقرار در 10 کیلومتری بصره.

تصرف دریاچه بوبیان و بخشی از کانال ماهی.

2 ـ تجهیزات منهدم شده دشمن:

بیش از 80 فروند هواپیما.

700 دستگاه تانک و نفربر.

250 قبضه توپ صحرایی و ضد هوایی.

صد‌ها قبضه انواع ادوات نیمه سنگین.

1500دستگاه خودرو.

400 دستگاه انواع ادوات مهندسی و رزمی.

مقدار زیادی سلاح سبک و مهمات.

در این عملیات 81 تیپ و گردان مستقل دشمن منهدم و 24 تیپ و گردان مستقل نیز آسیب کلی دیدند و ‌40 هزار تن کشته یا زخمی و 270 تن نیز اسیر شدند.

برای مشاهده اینفوگرافی در اندازه بزرگ‌تر روی آن کلیک کنید.

* بازتاب عملیات کربلای 5

شکستن خطوط و استحکامات و پیشروی در شرق بصره، بار دیگر توانایی‌ها و قابلیت‌های نظامی عراق را‌ زیر سؤال برد، چنان که روزنامه آبزِرِور چاپ پاریس به نقل از کار‌شناسان غربی نوشت: «برای ‌نخستین بار از آغاز جنگ تاکنون، ناظران و کار‌شناسان غربی درباره امکانات دفاعی عراق دچار تردید شده‌اند».

همچنین تأکید بر توانایی نظامی ایران، بخشی دیگری از تحلیل‌های ارایه شده در رسانه‌های خبری بود، چنان که رادیو بی.‌بی.‌سی در تحلیلی در همین زمینه، با توجه به تجربه سپاه در عملیات فاو و گذشتن از رودخانه اروند، ضمن اشاره به عبور از منطقه آب گرفتگی و کانال پرورش ماهی در عملیات کربلای 5 گفت: «موفقیت ایران در عبور از دریاچه ماهی، یک بار دیگر توانایی ایران در عبور از آبراه‌ها را نشان می‌دهد‌».

هفته‌نامه نیویورک با توجه به ابعاد عملیات، ضمن تأکید بر پیروزی ایران در عملیات کربلای 5، بر شرایط پیروزی ایران بر عراق اشاره کرد: «تهاجم ایرانی‌ها در نزدیکی بصره، دست‌کم یک چیز را در ‌جنگ ایران و عراق تغییر داده و آن اینکه برای نخستین بار در این چند سال، این احتمال را که یک طرف حقیقتاً بر دیگری پیروز شود، مطرح ساخته است‌».

هفته‌‌نامه اکسپرس نیز نوشت: اگر ایرانیان به بصره نزدیک شوند، ‌سقوط روحی و روانی در بغداد دور از احتمال نیست».


[ جمعه 92/11/11 ] [ 6:31 عصر ] [ سعید(یک بجا مانده) ] [ نظرات () ]

عقدکنان مصطفی بود.اتاق تو در توی پذیرایی را زنانه کرده بودند و حیاط را برای مردها فرش انداخته بودند. یه مرتبه صدای بلندی که از کوچه به گوش می رسید،نگاه همه ی حاضران را به طرف در ورودی خانه برگرداند.
برای شادی روح آقا داماد صلوات!
صدای خنده و صلوات قاطی شد و در فضای کوچه و حیاط خانه پیچید.
برای سلامتی شهدای آینده صلوات!
مصطفی سر به زیر و خندان در میان همراهانش و دوشادوش شهید حسین خرازی وارد خیاط خانه شد.
صحیح و سالم بری رو مین و سالم برنگردی، صلوات بفرست !
مهمانها هرچه سکه و نقل و شیرینی داشتند ریختند روی سر مصطفی که سرخ شده بود از خجالت.
در راه کربلا بی دست و بی سر ببینمت، صلوات بعدی رو بلندتر ختم کن!
و صدای بلند صلوات اطرافیان ....
مصطفی مثل همیشه شلوار نظامی اش را پوشیده و پیراهن ساده ی شیری رنگش را روی آن انداخته بود اما با این تفاوت که آنها را اتو کرده بود.
بیشتر مهمانها از دوستان او بودند، بچه های جبهه یا همدرسان دوران طلبگی که حالامجلس را دست گرفته بودند و به اختیار خود می چرخاندند.
حاج حسین خطاب به ناصر گفت:" پاشو مجلس را گرم کن! مثلا عقدکنان رفیقمان است."
ناصر در حالیکه با عجله کیکهای داخل دهانش را قورت می داد گفت: چشم فرمانده ! و بلافاصله بلند شد و وسط مجلس ایستاد، بی مقدمه و با صدایی که فقط خودش معتقد بود که زیباست! شروع به خواندن کرد:
شمــــــع و چــــــراغ روشــــــــن کنید
بسیــــجـــــــی ها رو خــــــبر کنیــــد
امشبـــــــ شبیخـــــــــــــون داریــــــم
ببخشــــید امشب عروســـی داریم...
و دست زد و بقیه هم با او دم گرفتند و دست زدند :
خمپاره بریزید سرشــــــــون
امشب عروســــــــی داریم...
احمد گفت: ناصر ببینم کاری می کنی که عروس خانم همین امشب از آقا مصطفی تقاضای طلاق کنه یا نه؟
سحرگاه در آستانه اذان صبح ، خواهر مصطفی سراسیمه و حیران زده از خواب پرید. بی درنگ به سوی اتاق مصطفی رفت و در زد.یقین داشت که مصطفی در آن موقع در سجاده ی نماز شب در انتظار اذان صبح به تلاوت قرآن مشغول است.
مصطفی آرام در را گشود و با چهره ی حیرت زده ی خواهرش مواجه شد که بریده بریده کلماتی بر زبان می راند:
مصطفی... مصطفی!... به خدا قسم حضرت زهرا به همراه سیدی نورانی و بانویی دیگر در مراسم عروسی ات شرکت کردند.
وقتی... وقتی خانم را شناختم عرضه داشتم: خانم جان! فدایتان
شوم! قدم رنجه فرمودید! بر ما منت گذاشتید...اما شما و مراسم عروسی؟!
فرمود: به مراسم ازدواج فرزندم مصطفی آمده ایم... اگر به مراسم او نیاییم به مراسم که برویم؟... و تعجب زده از خواب پریدم.
یکمرتبه مصطفی روی زمین نشست ، دستهایش را روی زمین گذاشت و شروع کرد های های گریه کردن... مرتب زیر لب می گفت: فدایشان بشوم! دعوتم را پذیرفتند.
کدام دعوت داداشی؟! تورو خدا به من هم بگو.
چون خواستم مراسم عروسی ما مورد رضایت و عنایت امام زمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف علیه السلام) قرار گیرد، دعوتنامه ای برای آن حضرت و دعوتنامه ای برای مادر بزرگوارشان حضرت زهرا(سلام الله علیها) و عمه پر کرامتشان حضرت معصومه (علیهاالسلام) نوشتم.
نامه اول را در چاه عریضه مسجد جمکران انداختم و نامه دوم را در ضریح حضرت معصومه... و اینک معلوم شد منت گذاشته اند و دعوتم را پذیرفته اند... حال خیالم راحت شد که مجلس ما مورد رضایت مولایمان امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف علیه السلام) واقع گشته است .



[ جمعه 92/10/27 ] [ 12:2 صبح ] [ سعید(یک بجا مانده) ] [ نظرات () ]

حدود چهار ماه قبل از عملیات کربلای چهار گردان ما ( گردان یا رسول(ص) ) به همراه سایر گردانهای لشکر ویژه 25 کربلا به منطقه بوفلفل در منطقه اروندکنار منتقل و تا چند روز قبل از شروع عملیات ، آموزشهای مختلف نظامی از جمله آموزش غواصی به بچه ها داده شد و سپس به شهر خرمشهر منتقل و بیست و چهار ساعت قبل از عملیات در مقرهای از قبل تعیین شده در گمرک خرمشهر مستقر شدیم . بیست و چهار ساعتی که بچه ها سر از پا نمی شناختند و هر کسی به شیوه خودش با خدا خلوت کرده بود و با معشوق خویش راز و نیاز می کرد . یاد آن بچه ها بخیر ، یاد شهید منصور مهدوی ، شهید مصطفی تیرگران ، شهید اکبر فرد ، و فرمانده عزیز گروهان ما شهید اسماعیل نجات بخش و خیلی دیگر از شهدا که نوشتن اسامی تک تک آنان در این مجال امکانپذیر نیست ، یادشان بخیر !

بالاخره شب موعود فرا رسید و با دستور فرمانده گروهان بچه های دسته به خط شدند و برای سوار شدن به قایق ها حرکت خود را آغاز کردند اما اوضاع غیر عادی بود ، عراقی ها قبل از شروع عملیات اقدام به شلیک آرپی جی و تیراندازی به سمت خط ما کردند که در اثر این حرکت دشمن برخی از رزمندگان مجروح و به عقبه منتقل شدند . با همه این احوالات بالاخره رمز عملیات اعلام و نیروهای خط شکن یا همان غواصان همیشه مظلوم با وجود هوشیاری دشمن و لو رفتن عملیات به خط دشمن زدند و با شکستن خط ، حرکت قایق ها آغاز و سیل رزمندگان به آنسوی اروند سرازیر شدند و نبرد نابرابر دشمن در سنگرهای بتونی و کاملاً مستحکم با رزمندگان بی پناه و فاقد خاکریز ، کربلایی دیگر را رقم زد و خیل شهدا و مجروحین در جزایر ام الرصاص و ام البابی همچون سرور سالار بی کفنشان در خون خود غلطیدند و عاشورایی دیگر را سرزمین عراق بر پا کردند . آری عملیات کربلای چها به واقع کربلایی دیگر بود در عصر معاصر که تاریخ هیچوقت نخواهد توانست واقعیت آن را برای آیندگان به تصویر بکشد . وقتی از قایق پیاده شدیم با ابدان مطهر و تکه پاره غواصان عزیز روبروشدیم و در ادامه راه وارد کانالی شدیم که قرار بود مثلاً جان پناهی برای بچه ها باشد اما غافل از اینکه قتلگاه بود و دشمن از پیش آماده در انتظار حضور رزمندگان در کانال ، همه را به رگبار بست تا اینکه با رشادت رزمندگان و خاموش کردن آتش دشمن و کمی پیشروی به سمت جلو مجدداً با دام دشمن روبرو شده و در موقعیتی قرار گرفتیم که فاقد خاکریز بود و قتل عام بچه ها را به چشم دیدیم و بعد از کمی درگیری با دشمن تا بن دندان مسلح و از سر ناچاری و به دستور فرماندهی گردان ، افراد سالم مجروحین را به عقب منتقل و دستور عقب نشینی صادر شد و آنهایی که مانده بودند ، شاهد این بودند که چگونه مجروحینی که یارای برگشت نداشتند چگونه التماس می کردند که تنهایشان نگذاریم و آن عزیزان را هم مثل بعضی های دیگه به عقب ببریم اما ...

و بالاخره شامگاه روز عملیات وقتی به مقر قبل از حرکتمان برگشتیم دیدیم آنچه را که نباید میدیدیم ! دیدیم که خیلی از عزیزانمان برنگشتند ، یا شهید شدند و یا به اسارت دشمن درآمدند و چه بد سرنوشتی برای ما بود که ماندیم و شاهد دیدن این روزهایمان هستیم  و همچنان حسرت آن روزهای فراموش ناشدنی را می خوریم و تنها می توانیم با یاد و خاطره آن عزیزان سفرکرده به خودمان تسلا دهیم و دلمان را به شفاعت آنان و لطف خدا در رسیدن به آرزوی بزرگمان یعنی شهادت خوش باشیم . بامید آن روز ...


[ پنج شنبه 92/10/5 ] [ 12:38 صبح ] [ سعید(یک بجا مانده) ] [ نظرات () ]


.: Weblog Themes By salehon :.

درباره وبلاگ

خورشید اینجا عشق اینجا گنج اینجاست/ مهمانسرای کربلای پنج اینجاست/ این خاک گلگون تکه ای از آسمان است/ اینجا عبادتگاه فوجی بی نشان است
موضوعات وب
طراح قالب
امکانات وب


بازدید امروز: 96
بازدید دیروز: 127
کل بازدیدها: 1422718